- پیچه باف
- آنکه پیچه بافد آنکه روی بند مویینه برای زنان بافد، پیچه عقاص
معنی پیچه باف - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عمل پیچه باف، محل بافتن پیچه
آنکه بقچه بافد بافنده بغچه
آنکه بقچه بافد بافنده بغچه
جولاه نساج
عصابه که زنان بر پیشانی بندند پیشانی بند ، رشته ای که بدان پیچه را به پیشانی بندند پند پیچه: بپیچد دلم چون ز پیچه تبم گشاید برغم دلم پیچه بند. (عسجدی)
کسی که رویۀ گیوه می بافد
کسی که گیوه سازد
آشی که پیه در آن کنند: ثربیه پیه با